ورود    به    سامانه    مدیریتی

شهید رمضانعلی پیرانی

  • نام شهید: رمضانعلی پیرانی
  • نام پدر: غلامحسن
  • تاریخ تولد: 1340/07/02
  • محل تولد: نیشابور
  • تاریخ شهادت: 1362/01/21
  • محل شهادت: سقز
  • مسئولیت: فرمانده گردان عبدالله
  • یگان خدمتی: لشکر 5 نصر

شهید رمضانعلی پیرانی در روز6 رمضان به سال 1340 در روستای حصار کوشک از توابع شهرستان نیشابور چشم به جهان گشود وی به عنوان ششمین فرزند در دامان پر مهر و محبت مادر در خانواده ای متوسط ومذهبی پرورش یافت
وتحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در روستای حصار کوشک ادامه داد.
ایشان فعالیتهای خود را در حد متوسط در مدرسه انجام میدادند بگونه ایکه در زمینه فراگیری علم نیازی به تذکر والدینش و معلمینش نداشت و در واقع از همان کودکی از احساس مسؤلیت وتعهد برخوردار بود.در کارهای کشاورزی یاور حقیقی پدر بود و فراوان زحمت می کشید و بعبارتی در بین اهل خانه در امورات خیر و کمک رسانی پیشگام بود .
او در زمینه تحصیلات و کارهای کشاورزی فعالیتش را ادامه میداد تا اینکه پیش از پیروزی انقلاب ودر اوج درگیریهای و راهپیمایی ها به لحاظ بینش سیاسی تحول عمیقی در ایشان به وجود آمدبه خواندن روزنامه وتحلیلهای سیاسی می پرداخت ودر پخش اطلاعیه و سخنان امام (ره) سهم بسزایی در به ثمر رساندن پیروزی انقلاب داشت،تا جاییکه در حین پخش کردن این اطلاعیه ها در بازار نیشابور توسط منافقین و ضد انقلابیون کتک خورد و بعد از این ماجراسریعا خود را به خانه خواهرش میرساند وموضع را به خواهرش صغری میگوید، صغری به او میگوید :برادر جان کی میخواهی دست از این کارها برداری با جان خودت بازی نکن و شهید پیرانی میگوید:ایرادی ندارد موضوع را به پدر ومادر نگو .
شهید مدت یک هفته در منزل خواهرش بستری میشود.
رمضانعلی در کلاس ششم ترک تحصیل نموده وعمده فعالیتهای خود را در به ثمر رساندن پیروزی انقلاب متمرکز میکند.
یکی از خصوصیات بارز این شهید بزرگوار این بود که مرتبا دعاها را ،از جمله دعای فرج را با خود زمزمه میکرد،انس وعلاقه شدیدی به قران داشت بطوری که خواهرشان(صغری پیرانی)نقل میکند:
"هر وقت برادرم به سراغ قران میرفت غرق در آیات آن میشد و هر چه بیشتر آیات قران را میخواند برایش شیرین تر میشد بگونه ای که اشک میریخت و زمانی میگفتم برادر جان چرا گریه میکنی میگفت: خواهرم این اشک شوق است برای اینکه به آن عمل کنم "
رمضانعلی علاوه بر عبادت و شرکت در مراسمات سوگواری که در مسجد برگزار میشد از تلاشهای سیاسی غفلت نمیکرد بلکه در مجامع به تحلیلهای سیاسی می پرداخت و سخنان امام را برای مردم بازگو میکرد.

آری تا رهبری نباشد ورشادتهای جوانمردی چون رمضانعلی نباشد انقلابی صورت نمیگیرد و لذا انقلاب اسلامی را باید مدیون رهبری امام خمینی (ره) وشهدای قبل از انقلاب دانست.

رمضانعلی به سن جوانی وازدواج میرسدخودش به خواهرش میگوید که مایل است با دختر یکی ا اهال روستاازدواج کند پس خواهرش موضوع را با پدر ومادر شهید در میان گذاشت وآنها هم در مورد ازدواج شهید رضایت کامل داشتند به این ترتیب پدر شهید اسامی افرادی را که در نظر داشت بر روی تکه های کاغذ نوشت و در داخل قران گذاشت با قرائت سوره قدر دردر این مورد از خدا صلاحیت طلبید تا اینکه قرعه به نام همان کسی افتاد که شهید تمایل داشت ،خواستگاری انجام گرفت و زندگی مشترک رمضانعلی با همسرش آغاز شد.

رمضانعلی در مدت کوتاه زندگی مشترکشان با همسرش مهربان وصمیمی بود ودر طول 4 ماهی که در عقد بودند مقداری از وسایل زندگی شان را تهیه کردند ولی همیشه به همسرش میگفت:اگر زمانی من شهید شدم شما باید ازدواج کنید.از آنجا که همسر شهید در کودکی پدرش را از دست داده بود ناراحت میشد و میگفت که دیگر توتنایی از دست دادن شما را ندارم.

شهید بعد از گذراندن خدمت سربازی به عضویت رسمی سپاه نیشابور در آمد .اوضاع آشفته و بحرانهای جنگ ایران وعراق سکوت کردن را برای رمضانعلی غیر قابل تحمل ساخت ایشان سه بار به منطقه اعزام شدند وی در مدت حضورش در جبهه سه بار مجروح گردید ،یک بار از ناحیه پا و بار دیگر از ناحیه شکم وبرای آخرین بار از ناحیه کتف شهیدقبل از شهادت17 ماه در جبهه حضور داشته و در تاریخ62/1/21 در عملیات والفجر در کرستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد بعد از شهادت جنازه وی را در استان خراسان شهرستان نیشابور روستای حصار کوشک به خاک سپرده شد.