نخستین واکنشهای دفاعی خراسان به تهاجم دشمن بعثی
دهه دوم شهریور 59، هم زمان با اوجگیری تهدیدات ارتش صدام علیه میهن اسلامی، سردار شهید «بابا محمد رستمی» (مسئول عملیات سپاه خراسان و فرماندهی نیروها در کردستان) برای سازماندهی نیروهای تازه نفس و سایر امور عازم مشهد شد و با تشکیل اولین یگانهای رزمی در قالب گروهان و گردانهای رزمی آمادهی تقویت نیروهای مستقر در کردستان شد.
نخستین واکنشهای دفاعی خراسان به تهاجم دشمن بعثی
مسئولان سپاه خراسان اخبار تحرکات عراق و حامیان داخلی آنها را که در منطقه جنوب غرب کشور دست به انفجار لولههای نفت میزدند و پاسگاههای مرزی را مورد تهاجم قرار میدادند رسد میکردند، به ویژه هم زمان با کودتای نوژه در تیر ماه 1359 که بیش از بیست نقطه از خاک میهن عزیزمان مورد تهاجم دشمن بعثی قرار گرفت این مسئله جدیت بیشتری به خود گرفت. نخستین واکنشهای سپاه خراسان به جنگ تحمیلی را میتوان حتی پیش از آغاز تهاجم رسمی بعثیون به میهن اسلامی رصد کرد.
دهه دوم شهریور 59، هم زمان با اوجگیری تهدیدات ارتش صدام علیه میهن اسلامی، سردار شهید «بابا محمد رستمی» (مسئول عملیات سپاه خراسان و فرماندهی نیروها در کردستان) برای سازماندهی نیروهای تازه نفس و سایر امور عازم مشهد شد و با تشکیل اولین یگانهای رزمی در قالب گروهان و گردانهای رزمی آمادهی تقویت نیروهای مستقر در کردستان شد. اما در همین هنگام حمله ناجوانمردانهی عراق به ایران به وقوع پیوست. در این شرایط، نیروهای سازماندهی شده که حدود دویست تا دویست و پنجاه نفر بودند، به سمت اهواز حرکت کردند، اما به علت پیشروی عراقیها تا پل نادری (حدوداًَ 4 کیلو متری شهر اندیمشک) و زیر آتش گرفتن جادههای موجود اندیمشک - دزفول و اندیمشک – شوش، مجبور به انتخاب مسیر از طریق ایذه – مسجد سلیمان - شوشتر - اهواز شدند.
سردرگمی و وحشت زنان و کودکان و خروج بعضی از مردم باعث تراکم عبور و مرور و یاس و دلهره در میان اکثر خانوادهها شده بود. رزمندگان خراسان که با منطقه اهواز هم آشنایی نداشتند، به طرف مسجد جامع اهواز رفتند و در گوشهای از آن مستقر شدند. مسجد جامع پناهگاه مردم بی خانمان و همچنین زنان و مردان مجاهدی بود که برای کمک و یاری رزمندگان و در راه ماندگان به آنجا مراجعه کرده بودند. روز دوم استقرار به علت تمرکز مردم در مسجد جامع، مدرسهای در همان نزدیکی در اختیار رزمندگان خراسان قرار گرفت.
همزمان با استقرار نیروها، شهید رستمی با هماهنگی مقام معظم رهبری و شهید چمران، نیروهای خراسان را به سرعت در دو منطقهی دبحردان(3 کیلومتر بعد از کارخانه نورد لوله اهواز ابتدای جاده خرمشهر) و شهر حمیدیه (25 کیلومتری اهواز- سوسنگرد) مستقر نمود و رزمندگان جانبرکف وارد نبرد با دشمنان سرتا پا مسلح بعثی شدند.
سلاح رزمندگان خراسان تفنگ «ام. یک» بود. این تفنگها اسلحههای از رده خارج ده سال قبل ارتش بود که عاری از لوازم تنظیف بود. به همین دلیل وقتی لوله تفنگ کثیف میشد، سلاح گیر میکرد. فشنگ هم به اندازه کافی وجود نداشت. مقداری فشنگ با هزاران زحمت تهیه میشد، آن هم چون در انبارها مانده بود اکثراًَ فاسد شده بود. سلاح ژ-3 هم در اختیار قرار نمیگرفت. بنی صدر که به سپاه علاقه نداشت، دستور داده بود که با سپاه همکاری نکنند. در ابتدا تعداد تفنگهای ژ- 3، که در دست سپاهیان خراسانی قرار داشت، از تعداد انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکرد؛ و سلاح سنگین این رزمندگان محدود به دو قبضه موشک انداز آر-پی- جی 7 بود. در کمتر از یک هفته بیش از 150 نفر دیگر به جبهه اعزام شدند.
با رسیدن نیروهای جدید از خراسان، باشگاه گلف اهواز (محل سابق استقرار آمریکائیها) در اختیار رزمندگان خراسان قرار گرفت و به پادگان گلف، تغییر نام یافت. تا اینکه ستاد مرکزی سپاه کشور به اهواز آمد و در گلف مستقر گردید و مقر نیروهای خراسان به باشگاه برق (متعلق به شرکت برق اهواز در کنار منازل سازمانی آنها) انتقال یافت. این مقر بنام فرستادگان حضرت رضا(ع) نام گذاری گردید. از این مکان گردانهای خراسان هدایت، کنترل و نظارت میشدند.
با گذشت حدود دو ماه وضعیت نیروهای ما به لحاظ سلاح و پیدا کردن خود در منطقه بهتر شده بود. آنها در محور دبحردان، با اجرای شبیخونها و ضربه زدنهای محدود توانستند دشمن را تضعیف کنند. در این مقطع تاکتیکهای نیروهای سپاه چریکی و نامنظم بود؛ و با این تاکتیکها توانستند جلو پیشروی دشمن را در این محور بگیرند. البته طرح کانال آبی که شهید دکتر چمران از رود خانه کارون در بالا دست شهر اهواز گرفته بود وبا عبور از جلو پلیس راه اهواز، آن را به منطقه دبحردان رسانده و منطقه را به باتلاق تبدیل کرده بود هم یکی از مؤثرترین تاکتیکها در تضعیف دشمن بود.
در محور حمیدیه، دشمن کاملاً متکی به جاده شد و تانکهایش در گل و لای و زمینهای کشاورزی فرو رفت. عراقیها با بجا گذاشتن تانکها و تجهیزات نظامی خود پا به فرار گذاشتند و رزمندگان خراسان با یورشهای شبانه و مقاومتهای روزانه ضربات مهلکی را به آنها وارد کردند. با این وجود، پادگان تیپ دو لشکر 92 زرهی در حمیدیه در خطر بود. برادران پاسدار خراسان به کمک اندک نیروهای باقیماندهی ارتشی خود شتافتند و پادگان را حفظ، و در ارتفاعات الله اکبر استقرار یافتند (ارتفاعات الله اکبر دشت آزادگان محور سوسنگرد را از دشت شوش – اهواز جدا میکند) و با این کار باعث شدند که دید و تیر دشمن از جاده شوش – اهواز بر داشته شود. دشمن که مسیر خشکی حاشیه ارتفاعات منطقه را برای رساندن خود به اهداف پیش بینی شدهاش بر گزیده بود با مقاومت خوب پاسداران خراسان مواجه شد و نتوانست موفقیتی پیدا کند. در این منطقه نخستین گردانهای رزمی سپاه خراسان شکل گرفتند، گردان امام رضا(ع) به فرماندهی شهید اسدزاده، گردان حر به فرماندهی شهید حسینیان، و بعد از آنها گردان ابوذر به فرماندهی اکبر زاده اسلامی پا به عرصه وجود گذاشت.
واحد تدارکات در ستاد فرستادگان امام رضا(ع) به فرماندهی شخصی بنام پرتوی و شخص دیگری به نام بیوک سامان گرفت.
نمایندگی ستاد سپاه خراسان را شخصی به نام تقی گرجی به عهده گرفت.
بهداری را دکتر جاویدی از مرکز آموزش امام رضا(ع) راه اندازی کرد. در ابتدا پست امداد در خطوط نبرد در حد یک کوله پشتی و چند عدد باند و گاز بود.
همزمان با استقرار رزمندگان خراسان در جبههها حرکت مردمی پیشهوران خراسان در راهاندازی تعمیرگاه امام رضا(ع) در میدان چهار شیر اهواز به عنوان اولین تعمیر گاه خودرویی جنگ سرویس دهی را به نیروهای خراسان و پس از یک هفته به تمام خودروهای رزمندگان سپاه اسلام انجام داد که خدمات صلواتی آن بسیار کارساز بود.
جهاد سازندگی خراسان نیز از رزمندگان سپاه خراسان عقب نبود. تعدادی از برادران جهاد سازندگی خراسان که برای تحویل و حمل لودر و بولدوزر و سایر اقلام به بندر خرمشهر رفته بودند، نقل میکنند که از ساعت 9 صبح 31 شهریور سال 59 بدون آگاهی کامل از وضعیت نیروهای دشمن و مقدار پیشروی آنها در روی جاده خرمشهر به اهواز حرکت میکنند که در ساعت 5/3 بعد از ظهر در ایستگاه حسینیه پس از مشاهده ستون منظم تانکهای در حرکت و صحبت رئیس پاسگاه میفهمند که آن تانکها، تانکهای عراقیها بودهاند. (ر. ج. کتاب جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس – جلد 5)
جهاد خراسان در مهر ماه سال 59 گروه پیشتاز خود را به فرماندهی یکی از اعضای شورای مرکزی جهاد خراسان به جبهههای حق علیه باطل اعزام کرد و آنها با بررسی ابعاد مختلف شهر «رامهرمز» واقع در 120 کیلومتری اهواز را جهت استقرار انتخاب نمودند؛ و بلافاصله کاروانی متشکل از 200 تا 250 نفر نیروی رسمی جهادگر و مردمی با تخصصهای مختلف به همراه چند نفر از مسئولین و 40 تا 45 دستگاه سبک، نیمه سنگین و سنگین(لودر، بلدوزر، گریدر، کمپرسی، تریلی، تانکر آب و...) از شهر مشهد به طرف اهواز حرکت کرد و در اول آبان ماه در باغی متروکه مستقر شدند.
بدین ترتیب جهاد سازندگی خراسان، گروههای درمانی و اکیپ مهندسی رزمی را تشکیل داد و اقدامات جاده سازی را از جاده اهواز حمیدیه (فولی آباد) و جاده نورد اهواز (ابتدای جاده خرمشهر – دبحردان) آغاز کرد.
عدهای از نیروهای مردمی خراسان که عضو سپاه پاسداران نبوده و از زمان درگیریهای کردستان به نیروهای نا منظم شهید چمران پیوسته بودند. همراه گروه شهید چمران به خوزستان عزیمت کردند. در ابتدا بین 15 تا بیست نفر بودند؛ و خدمات صادقانهای را انجام دادند که شهید چمران به نقش این عزیزان خراسانی اشاره کرده است.
لشکر 77 پیروز ثامنالائمه(ع) خراسان نیز بنا به دستور، طبق طرح ابلاغی به منطقه خوزستان اعزام و تعدادی در منطقه عمومی دزفول و بسیاری از آنها در آبادان مستقر شدند و به مأموریتشان ادامه دادند. این یگان یکی از منسجمترین لشکرهای ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که علیرغم گذار از مراحل مختلف در مقایسه با سایر یگانهای عمده، دچار آسیب کمتری شده بود.
عملیاتهای نیروهای خراسان در دفاع مقدس قبل از شکل گیری رسمی یگانهای رزم
الف عملیاتهای خراسان در دفاع مقدس از شروع تجاوز تا متوقف شدن پیشروی دشمن سال 135
1- تثبیت دشمن در ابتدای جاده خرمشهر بعد از کارخانه نورد اهواز به نام دبحردان حدود 10/7/59
2- تثبیت دشمن در ابتدای شهر حمیدیه 20/7/59 (عملیات شهید غیور اصلی)
3- تثبیت دشمن در ارتفاعات الله اکبر و پدافند از منطقه و اجرای شبیخونهای پیاپی و تشکیل گردان امام رضا(ع) و گردان ابوذر و گردن حر
4- کمک به گروه چریکی شهید چمران در محور سوسنگرد
5- عملیات یا مهدی (عج) در محور سوسنگرد 26/12/59
ب عملیاتهای محدود رزمندگان خراسانی از اوایل سال 1360 تا عملیات ثامنالائمه (ع)
1- عملیات محور شوش در تاریخ 25/1/60
2- عملیات حضرت مهدی (عج) 31/2/60 ارتفاعات الله اکبر شمال سوسنگرد
3- عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا، شرق کارون (جنوب دار خوین)
4- عملیات محدود (رمضان) محور حمیدیه کرخه نور 5/5/60
5- عملیات محور شحیطیه (غرب ارتفاعات الله اکبر) 11/6/60
6- عملیات شهید مدنی سوسنگرد 27/6/60