شهید جواد جامی خراسانی
|
|
فرمانده گردان فلق تیپ 21 امام رضا(ع)( سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) جواد جامی خراسانی در 26 خرداد ماه 1339 در شهر مشهد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه دکتر علی شهرستانی سپری کرد. به درس علاقه داشت و تکالیفش را به خوبی انجام می داد ، کودکی فعال و پر جنب و جوش بود. اخلاقش خوب بود و به والدینش احترام می گذاشت. دوره راهنمایی را در همان مدرسه به پایان برد و سپس وارد دبیرستان آقا مصطفی خمینی شد. در دوران دبیرستان بود که فعالیتهایش بیشتر شد و غیر ازدرس، تمام فکرش انقلاب بود. در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد و در پخش اعلامیههای حضرت امام نقش فعال داشت. علی رغم تذکر برخی از آشنایان و دوستان که به خانواده جواد میدادند مبنی بر جلوگیری آنها از حضور و فعالیتهای شهید در انقلاب، خانوادهاش بیان می کردند: او راه خودش را انتخاب کرده است. جنبه مذهبی او بسیار قوی بود. در نماز جمعه و جماعت شرکت میکرد. همین که اذان را میگفتند، اول نماز را به جماعت میخواند بعد غذا میخورد و مسائل مذهبی را نه تنها سرسری نمیگرفت بلکه پیگیری میکرد و گاهی در برخی مسایل نظر چند عالم را جویا میشد. کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب را زیاد میخواند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با تشکیل سپاه پاسداران عضو سپاه شد. با شروع جنگ تصمیم گرفت به جبهه برود. اما پدرش تا زمان دریافت دیپلم به او اجازه رفتن به جبهه را نداد تا اینکه شبی، به همراه یک جعبه شیرین به منزل مراجعه کرد و خبر دریافت مدرک دیپلم خود را داد، پدرش نیز اجازه حضور او در جبهه را داد. او به همراه تیپ 21 اما رضا (ع) عازم جبهه شد. در مدت حضور در جبهه 4 بار مجروح شد و حتی تا هنگام شهادت ترکش در بدنش وجود داشت. به دلیل شایستگی ها که از خود نشان داد فرمانده گردان فلق یکی از گردانهای 21 امام رضا(ع) شد با اینکه فرمانده بود، در کارها مشورت میکرد، شجاع، صبور و قانع بود و امر به معروف و نهی از منکر میکرد. همیشه فقط به عنوان یک رزمنده عادی و بنا به انجام وطیفه عمل می کرد. بزرگترین آرزویش شهادت بود و همیشه از دوستانش میخواست که برای شهادت او دعا کنند. در 23 تیرماه 1362 ازدواج کرد و پس از مدتی با همسرش به جبهه بازگشت. خودش در جبهه و همسرش در پشت جبهه فعالیت می کرد. تنها فرزندش زینب مدتی بعد از شهادت پدر در 11 اردیبهشت 63 به دنیا آمد. فرمانده شهید «جواد جامی خراسانی» سرانجام در تاریخ 23/ 01/ 1363 در جزیره مجنون به آرزوی همیشگیاش که شهادت بود رسید و پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه در صحن مطهر امام هشتم(ع) به خاک سپرده شد. چند روز پس از شهادتش، یکی از اقوام خواب میبیند جواد و اکثر شهدای همرزمش در نماز هستند، میگوید. مگر شما شهید نشدید ؟و آنها جواب میدهند: مگر نشنیدهاید که شهیدان زندهاند ؟ پس به آنها بگویید: آیا شهیدان نسبت به زحماتی که کشیدهاند مقامی هم دارند ؟ می گویند مگر میشود نداشته باشند ؟ مثلا در بین شما کدام یک از مقامتان بالاتر است ؟آنها به طرف شهید اشاره میکنند. |