ورود    به    سامانه    مدیریتی

به سایت انجمن راویان فتح رضوی خوش آمدید



 

 

در سال 1384 و با همکاری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خراسان رضوی ، تشکلی با عنوان کمیته راویان فتح و با حضور پیشکسوتان جهاد و شهادت به منظور روایتگری دفاع مقدس شکل گرفت این کمیته با تدبیر و برنامه ریزی اقدام به جذب ، سازماندهی ، آموزش و تدوین متون ادبیات دفاع مقدس پرداخت و روز به روز گسترش آن و رفع معایب ادامه دارد . تاکنون تعداد بیش از 700 راوی پیشکسوت جذب ، سازماندهی و آموزش دیده که در برنامه های : راهیان نور ، سالروز فتح خرمشهر ، هفته دفاع مقدس ، سالگرد عملیات ها و یادواره های شهدا و ... نیز اقدام به اعزام راوی جهت مجموعه های مختلف نموده است . با توجه به اهمیت بحث روایت گری و انتقال صحیح آن از سویی و گذر زمان و از دست دادن منابع انسانی ( پیشکسوتان دفاع مقدس ) ، انجمن راویان ( کمیته راویان ) از هبرنامه ها و اهداف خود می اندیشد .

 

 

 

 

 

khabar

در پاوه مشغول خدمت بودم. شبی خواب دیدم که فرزندم مریض است که او را به بیمارستان بردم و باید عمل می شد و مبلغ هفت هزار تومان از من حق عمل می خواستند و من پولی همراه نداشتم. به من گفتند: بروید و از امام خمینی پول بگیرید. به قم رفتم. جلوی در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) پیکانی دیدم که تمام بدنه اش را از گل محمدی پوشانده بودند. پرسیدم: چه کسی داخل اتومبیل است؟ گفتند: یک روحانی

شهيد برونسي آن روزهاي اولي كه مسئوليت گردان را به عهده گرفته بود به دلايل خاصي زياد علاقه به كار كلاسيك نداشت، يعني، هيچ موقع شايد دوست نداشت كه كلاسيكي عمل كند. لذا ميانه خوبي با طرح و نقشه و كالك و اينها نداشت. آن لحظه اي كه رفته بود، طرح مانور و محدوده عملياتي گردان خودش را توضيح بدهد، آنتن را روي كل محور عملياتي كل يگانها دور مي داد. شهيد همت به ايشان تذكر داد و گفت: نقطه عملياتي خودت را نشان ...

بنا به گفته هم‌سنگرانش در پشتیبانی ـ مهندسی جنگ جهاد سازندگی، او نمونه کم نظیر و آمیزه‌ای از فعالیت، نبوغ، ایثار، شور، شوق و عشق به خدا و اسلام بود؛ و در این راه، از بذل جان هم دریغ نداشت.در جبهه جنوب، یاور راستین سپاه، ارتش و بسیج بود؛ وی از پیش آهنگان سنگرسازان بی سنگر بود و در زدن خاکریز و کندن سنگر‌ با استفاده از ماشین آلات راهسازی نقش مؤثری داشت.

گفتم كه: به خد امي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست. قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند. مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و ...


لینک های مهم



 

rahbar.png
rahiannoor1.jpg
sepahrazavi.jpg
Logo.png
خبرگزاری دفاع مقدس
moze.jpg

 

شهدای خراسان